مانلي مانلي ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

مادرانه

بادکنک برای فرزندم

اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده. بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره. بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه. و مهمتر از همه بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده. ...
6 بهمن 1390

خرمای من

همیشه فکر می کردم تو که بیایی و در آغوشت بگیرم بهترین لحظه عمرم است. اما هر چقدر هم که تو را بفشرم باز نمی توانم تو را اینگونه که اکنون هستی، به خود نزدیک کنم زیبا. پس این روزها زیباترین اتفاق جهان درون من رخ می دهد و من به خود می بالم که مادرم . که زنم و می توانم این حس زیبا و غریب را درک کنم.   ...
6 بهمن 1390

کوچک من

  کوچک من، من با تمام وجودم مادر شده ام و یاخته های بدنم به میزبانی نفس های تو  امده اند ... جان گرفته ام به جان تو  و چه اهمیتی دارد اگر جانم فدای نفس های تو شود که اینها همه برای توست دلیل بزرگ زندگی من ......... نگاه کن : خدا را  که عاشقانه به من درس عاشقی میدهد..لبخند میزند ..دنیا را زیبا میکند ...سکوت میکند ..مهربان میماند و  وجودمان  را غرق شادی میکند  پدر مهربانت  که این روزها اعوش اش امن ترین جای دنیاست ... میدانم زیر لمس دستانش بزرگ خواهی شد و من بار دیگر به او افتخار خواهم کرد زندگی را که  امدن تو را به جشن گرفته است.................................................
5 بهمن 1390

خرید لباس بارداری

مامان جونی من امروز رفتم برای خودم که البته متعلق به شما هستم لباس بارداری خریدم خیلی نازبودش وای داشتم غشششش میکردم دیگه از خوشحالی راستی اقای فروشنده خیلی باحال بودش بهم گفت برواین لباسو پرو کن چون شما الان چهارماهته بهت میخوره  ماشالا ماشالا فکرکرده بودش من قودزیلام هاهاها منتظرم یکمی دیگه قلمبه تر بشم بپوشم اخه روم نوشه وای مامی نمیدونم چرا شبا همش ترسناک وعجق وجق میبینم      آخه خیلی بده صبح هم با خستگی پامیشم امیدوارم هی روزدتر زودتر با خوشی بگذره تا بیای توبغلم اونوقت دیگه همش خواب تورو میبینم.   ...
5 بهمن 1390

جواب آزمایش قند خین

امروز بالاخره بعد از یک هفته جواب آزمایش قند خین وجیش رو گرفتم از اون جایی که با دکترقرمزی(پدر) مشورت کردیم دیدم قندخونم خداروشکر میزون بودش ولی تو صفحه عدش همه چیم LOW بودش چرا؟؟؟ آیا؟؟؟؟ شوهرمه هم هی میگه بخور بخور بابا مگه به خوردن چقدر بخورم اخه حالا باید تا 26 بهمن منتظر باشم تا ببینم دکی چی میگه مادر جون ایشالا که طوری نیست وهمه چی اکی قشنگ من تو هرگز ناراحت نباش خدای مهربون قول داده تورو برای من نگه داره  پس همه چیز حل میگم گریه نکن دیگه من مواظبتم مهربونم     ...
5 بهمن 1390

خاله جونا دوستون دارم

  این متن رو تقدیم میکنم به تمام دوستای نی نی سایتیم که خیلی برام عزیزن  خدامیدونه به   اندازه   خواهرای خودم دوستشون دارم وآرزو میکنم هرچی که از خدا میخان براشون اتفاق بیفته. ت وی این مدت  نه چندان کوتاه که باهمیم خیلی بهشون عادت کردم (غیبت کنون) میدونم اگر که با اونا ارتباط نداشتم  شاید نی نی هم الان کنارم نبود آررررررررررررره من میدونم که از دعاهایخیر اوناست  خدایا شکرت هیچ  چیز تو این دنیا به اندازه داشتن دوستای خوب به ادم دلگرمی نمیده امیدوارم این دوستیمون هروز گرم تر  وصمیمی تر بشه آمین .   ...
5 بهمن 1390

برای بهترین نی نی دنیا

فرشته اومدی از دور , چطور حال و احوالت                                                                           یه کم تن خسته راهی غباره رو پر و بالت فرشته اومدی از دور، ببین از شوق تابیدم                 &...
5 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد